صدراصدرا، تا این لحظه: 13 سال و 2 ماه و 28 روز سن داره

صدرا همه زندگی من

دلم میسوزد!!

پسرم این روزها روزهای سختی برای همه است.بار سنگینی برروی روشهای خسته مردم است .بار سنگین گرانی. فکر میکنم دیگر شانه های خسته مردم تحمل حمل این بار سنگین را ندارد.نمیدانی وقتی فکرش را میکنم چشمانم از اشک پر میشود.دلم میسوزد برای آن کارگری که مردانه تمام طول روز را عرق میریزد و کار میکند برای اینکه جلوی چشمان فرزند و همسرش شرمنده نشود اما نمیشود.گرانی اجاره خانه؛گوشت ؛میوه؛ پوشاک.چگونه از پسش بر می آید نمیدانم!سخت است خیلی سخت.تا چه موقع این وضعیت ادامه پیدا میکند نمیدانم اما همینقدر می دانم دیگر درست بشو نیست. دیشب زمانی که پدرت از داروخانه برگشت و گفت شیرخشک 5200 تومانی (نان)دوباره گران شده و به 5700 تومان افزایش داشته متعجب شدم! آخر همی...
13 اسفند 1390

تمرین استقلال

این روزها پسرکم در حال تمرین کردن است!!                                                     تمرین مســـــــتــــقـــل شدن. تمرین راه رفتن ؛ غذا خوردن؛ بالا رفتن؛ پایین آمدن.کشف کردن!!! او وارد مرحله جدیدی از زندگی میشود.مرحله که دیگر دوست ندارد به مادرش وابسته باشد.او دیگر حاضر نیست هر غذایی را که من فکر میکردم خوب است بخورد.حاضر نیست با هر اسباب بازی که به دستش میدهم بازی کند .حال اوس...
11 اسفند 1390
1